اصطلاحات رايج در درك فيلم هاي زبان اصلي بخش دوم

آموزش اصطلاحات روزمره زبان انگليسي،داستان كوتاه انگليسي،منابع آزمون هاي آيلتس،تافل و توليمو....،روش هاي يادگيري زبان انگليسي

جمعه ۱۴ اردیبهشت ۰۳

اصطلاحات رايج در درك فيلم هاي زبان اصلي بخش دوم

۴,۲۱۴ بازديد

اصطلاحات رايج در درك فيلم هاي زبان اصلي
بخش دوم
Common Cinematic Expressions
Part -2
درك فيلم هاي زبان انگليسي علاوه بر نيازمندي به دانش لغات و داشتن بهره مناسبي از مهارت شنيداري انگليسي نيازمند دانستن اصطلاحات خاص روزمره و موقعيت هاي گوناگون است. در اين دوره به ارائه اصطلاحات رايج كه به وفور در فيلم هاي زبان اصلي وجود دارد مي پردازيم مطالعه اين دوره و دروس ارائه شده در بخش جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگليسي  مي تواند  سهم بسزايي در درك فيلم هاي زبان انگليسي داشته باشد.

از ويژگي هاي اين دوره :

1- اغلب اصطلاحات در قالب مثال، ديالوگ همراه با توضيحات لازم بيان شده است تا موقعيت خاص كاربردي آن براي علاقه مندان مشخص شود.
2- معاني فارسي حتي المقدور در حالت عاميانه به كار رفته است تا علاقمندان با كمترين مشكلي به مفهوم اصلي و كاربردي آن پي ببرند.
3- كاربرد عملي معاني هر گزيده در قالب مثال هاي مختلف ارائه شده است.
4- استفاده از اصطلاحات ساده اي كه به كرات در فيلم ها به كار مي رود و با تسلط بر آنها مي توانيد درك مطلب خود را به مقدار قابل توجهي افزايش دهيد.

مشاهده فيلم هاي زبان انگليسي با توجه به نكات زير مي تواند يكي از روش هاي مناسب براي يادگيري موثر زبان انگليسي باشد.

- آشنايي با فرهنگ كاربردي انگليسي
- آشنايي با گويش هاي رسمي، غيررسمي، خياباني و...
- آموزنده اي جذاب با خستگي كم و تنها وسيله اي است كه عملا شما را در موقعيت هاي مختلف زندگي روزمره آن كشور همراه با اصطلاحات رايج ايشان قرار مي دهد.

اغلب اصطلاحات اين دوره از لحاظ ترجمه تحت الفظي چندان مشكل نيست اما اغلب داراي معاني متفاوتي از برداشت هاي تحت الفظي آنها مي باشد.

براي خواندن اصطلاحات به ادامه مطلب برويد:

 Reasonable  -منطقي و معقول

1) Be reasonable;

منطقي باش؛

     1-1) That’s not a reasonable excuse for being absent.

اين يك عذر موجه براي غيب كردن نيست.

     1-2) I though you could act like a reasonable man, but obviously I was wrong.

فكر كردم مي تواني مثل يك آدم منطقي عمل كني، ولي معلوم شد كه اشتباه كردم (از حٌسن نظر من سو استفاده كردي)

     1-3) Be reasonable; you can’t always have what you want.

(يك مقدار) منطقي باش، نميشه كه هميشه هر چي مي خواهي داشته باشي (بدست بياوري).

     1-4) Why are you so unreasonable?

چرا اينقدر بي انصافي (انصاف داشته باش)؟

 

توضيح: همانطوريكه در مثال فوق ذكر شد در مواردي نيز بعنوان انصاف داشتن به كار مي رود.

 

     1-5) You have to promise to behave in a reasonable manner.

بايد قول بدهي كه رفتار درست و منطقي داشته باشي.

2) You do your job; I’ll do mine.

تو كار خودت را انجام بده من هم كار خودم را (به كار من كاري نداشته باش).

3) Don’t brown nose.

چاپلوسي نكن (تملق نكن).

 

توضيح :  مترادف غيررسمي تر آن عبارت "Don’t be an apple polisher" مي باشد.

 

4) I’ll be damned.

باورم نمي شه.

 

توضيح: اين عبارت معمولا در زمان ديدن چيزي بكار مي رود كه براي شما بسيار تعجب آور و ناباورانه مي باشد.

 

5) What’s gotten into you?

چي شده؟

 
توضيح: اين عبارت به عنوان اعتراض به مرتكب شدن يك عمل غيرمنطقي كه از شخص مورد نظر انتظار نمي رفته به كار مي رود. بدين معني كه چرا اين عمل را انجام دادي. به دو مترادف از عبارات فوق اشاره مي كنيم:

 

     5-1) What’s eating you?

از چه ناراحتي؟

     5-2) What is it with you?

چته؟ ناراحتيت (دردت) چيه؟

6) You are hopeless. I wash my hands of you.

تو جداً آدم را نا اميد مي كني (نميشه روت حساب كرد) من كه ديگه با تو كاري ندارم (ازت كاملاً نااميد شدم).

7) Can I give you a piece of advice?

مي تونم يك نصيحتي به شما كنم؟

8) Do you want a refill?

ميل داريد دوباره برايتان «پرش» كنم؟

 

توضيح: هنگامي كه در مكاني (رستوران، ميهماني، ...) مشغول صرف نوشيدني هستيد، ميزبان (گارسون، خدمتكار، مهماندار و ... ) از شما سوال مي كند كه آيا ميل داريد ليوان يا فنجان نوشيدنيتان را كه مقداري يا تمام آن صرف شده مجدداً پُر كنم.

 

9) What a nightmare!

چه كابوسي (بود)!

 

توضيح: اين عبارت جهت اظهار مسئله ناراحت كننده و ناخوشايندي كه براي شما اتفاق افتاده بيان مي شود. مانند خاطره تلخ يك مسافرت يا امتحان، .... و يا چيزي كه به سختي بتوان آن را از ياد برد.

 

10) Why do you keep walking back and forth? I can’t concentrate.

چرا اينقدر مي روي و مي آيي؟ حواسم را پرت مي كني.

11) If everything goes the way I think it should, we’ll be able to handle it.

اگر همه چيز آنطوري كه فكر مي كنم (بر وفق مراد) اتفاق بيافتد؛ مي توانيم از پس انجام آن برآئيم.

12) If you don’t mind my asking … .

اگر اشكالي ندارد مي خواستم بپرسم (اگر از پرسيدن اين سوال ناراحت نمي شويد).

 

توضيح: با بيان اين عبارت به اين مسئله اشاره مي كنيد كه مي دونم امكان دارد از اينكه اين سوال را (بخاطر نوع سوال) مي پرسم شما ناراحت شويد، ولي به عللي بايد بپرسم.

 

13) I would never do anything to hurt you.

من هيچ وقت كاري نمي كنم كه به شما صدمه (روحي يا جسمي) بخورد.

14) Take a day off; you need it.

يك روز مرخصي بگير؛ تو به استراحت نياز داري (خسته شدي).

15) If you’ll just fill out this form, I’ll book you one.

اگر اين فرم را پر كنيد يك جا (در محل مورد نظر مانند هواپيما، اتوبوس، هتل و ... ) برايتان رزرو مي كنم.

16) Fill it up please.

پرش كن.

 

توضيح: معمولا اشاره به پر كردن ظرفي از مايعي مي باشد مانند پر كردن باك بنزين زماني كه به پمپ بنزين مراجعه مي كنيد و يا پُر كردن يك نوشيدني.

 

17) The position has been filled.

ببخشيد يك نفر استخدام شد.

18) A: Have some more.

باز هم بفرمائيد ميل كنيد (باز هم برداريد).

18) B: No, I’ve had too much already.

نه بيش از اندازه خورده ام (همين جوريش هم خيلي خوردم).

18) A: Just take this to please me.

اين رو بخاطر من بخور (بردار).

19) You can’t make a fool of me.

مرا نمي تواني گول بزني.

 
توضيح: اصطلاحاً «سر منو نمي تواني كلاه بگذاري». كه بعضاً بصورت خلاصه «You can’t fool me» هم گفته مي شود.

 

20) I have my job on the line (My job is on the line).

شغلم در خطر است.

 

توضيح: در هنگام بحث درباره موضوع خاص با بيان اين عبارت اين مسئله را تاكيد مي كنيد كه ممكن است در اين ارتباط شغلتان

 

     20-1) Don’t worry about a thing, I am on the job.

نگران هيچ چيز نباش انجام اين كار به عهده خود منه.

     20-2) That makes my job easier.

اين (موضوع مورد نظر) كار مرا راحت تر مي كند (به نفع من است).

     20-3) You are doing an amazing job.

كارت فوق العاده است (خيلي عالي انجامش دادي يا داري انجام مي دهي).

21) There is not much (nothing much) I can do.

كار ديگري (بيشتري) نمي توانم انجام بدهم.

 

توضيح: معمولا در جواب تقاضاي اوليه يا مجدد شخصي جهت انجام كاريب بكار مي رود بدين معنا كه ديگه از اين بيشتر كاري نمي توانم برايتان انجام بدهم.

 

22) You are identical (You are very similar)

شما خيلي شبيه هم هستيد.

23) For security reasons, I can’t divulge the identity of hijackers.

بخاطر مسائل امنيتي نمي توانم هويت هواپيمارباها را فاش كنم.

24) Let me get this off my chest.

بزار حرف دلم را (عقده دلمو) برايت بازگو كنم.

 
توضيح : اين اصطلاح را هنگامي بكار مي بريد كه به عللي مجبور به بيان موضوعي مي شويد كه بخاطر ملاحظه طرف مقابل نمي خواستيد مطرح نماييد. بدين مفهوم كه نمي خواستم اين را بهت بگم ولي ...

 

25) You’d better show me a little appreciation around here.

شما بهتر (بايد) است يك كمي هم تشكر و قدراني كنيد.

 

توضيح: بدين مفهوم كه از زحماتي كه من (در رابطه با مسئله مورد نظر) كشيده ام هيچگونه قدرداني نمي شود و بجاي تشكر، گله مند هم هستيد.

 

26) I want you to turn in the man who did it to the police.

من از شما مي خواهم اون مردي كه اين كار را انجام داده به پليس تحويل دهي (معرفي كني).

27) Everybody, get down on the floor!

همه بخوابيد روي زمين !

 

توضيح: در هنگام سرقت و ... كه با تهديد اسلحه گرم صورت مي گيرد.

 

28) I have been trying to get him all day.

از صبح تا حالا دارم دنبال او مي گردم (دارم سعي مي كنم او را پيدايش كنم).

29) I don’t want you; I want the man who pulled the trigger. (or) I want the trigger man.

من با تو كاري ندارم اوني رو مي خوام كه ماشه را كشيده (قاتل را مي خواهم).

30) He looked at me and passed on (Ignored me).

او مرا ديد ولي وانمود كرد كه نديده است (به من محل نگذاشت).

31) Don’t you think you are being a little immature.

فكر نمي كني داري يك مقدار بچگانه نسبت به اين مسئله برخورد مي كني.

32) Don’t play that with me.

با من يكي، فيلم بازي نكن (سر من رو گول نزن).

 

توضيح : عبارت “Don’t give me that song and dance”از مترادف هاي اصطلاح فوق مي باشد و در كل به اين معناست كه «منو دست ننداز، راستش را بمن بگو».

 

33) A: Have are you?

حالت چطوره؟

34) B: I couldn’t be better.

از اين بهتر نمي توانم باشم (از اين بهتر ديگه نميشه).

 

توضيح: در زماني كه كسي حال شما را مي پرسد و شما به علل مختلف براي اعلان خوب نبودن خود يا موقعيتي كه در آن قرار داريد اين جمله را به حالت طعنه اظهار مي نمائيد.

 

35) I want to press the charges.

من مي خواهم شكايت كنم.

 
توضيح: معمولا اين عبارت در مراكز قانوني (اداره پليس يا دادگستري) جهت اعلان شكايت از شخص يا سازماني استفاده مي شود.


تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.